- نعل زدن(عَ پَیْ / پِیْ وَ تَ)
نعل بستن. نعل کوبیدن. نعل کوفتن. نعل کردن. نعل را بر سم ستور استوار کردن:
چون برآری تازیانه بگسلد زنجیر وی
چون زنی نعلش شکالش بس بود بند قبای.
منوچهری.
، نعلچه و میخ بر کف کفش کوبیدن
چون برآری تازیانه بگسلد زنجیر وی
چون زنی نعلش شکالش بس بود بند قبای.
منوچهری.
، نعلچه و میخ بر کف کفش کوبیدن
